آرشیو مرداد 1395
29 مرداد 1395
X

هنوز از دوری ات بیمارم ای دوست

گـــرفتـار ِ تنی تبــــــدارم ای دوست

پریده از غمت خــواب از دو چشمم

سرِ شب تا سحــر بیدارم ای دوست

بــــرس از راه شـادی تـا بــه فــــردا

بـــه فـــــریاد دل غمبارم ای دوست

اگـــر فــــردا بـــه ســـروقتــم نیایی

غــم عشقت کند بر دارم ای دوست

سکــوت عمــق ِ شـب هـا را شکسته

صــدایِ ضجـه هـای تارم ای دوست

شبـانـه کــــوچه هـــا را می کند پُـر

پیـــاپی شیــون ِ گیتـارم ای دوست

عسل بانــویِ شعـــرم طاقتـم نیست

که دست ازدامنت بردارم ای دوست

9 مرداد 1395
X

دنیا به خود ندیده زیباتر از تو گاهی

هم ناز دلربایی هم مثل قرص ماهی

وقتی که رخ نمائی در کسوت زلیخا

یوسف دوباره افتد از عشق تو به چاهی

روزی که می گذشتی از جاده های شهرم

افتاده بودم‌ از غم در بین کوره راهی

از درد بی قراری می کردم التماست

گاهی نظر نکردی‌ بر حال بی گناهی

تا کی سخن نگویم از حال مردمانم

گویا خبر نداری از ظلمت و تباهی

جز گرد و خاکروبه چیزی به جا نماند

وقتی مسیر آتش افتد به جان کاهی

با آن که گریه کردم بانو عسل نکردی

از بیکران چشمت هرگز مرا نگاهی